سمپاشی گروپ چرا احداث ۱۴۶ سد بعد از سال ۱۳۶۷ کل زمین­های زیرکشت را صرفاً ۵.۴ درصد افزایش داد؟! - سمپاشی گروپ

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری سمپاشی گروپ، از چندی قبل مسئله بحران آب و تأثیر آن بر جمعیت به­ تدریج در رسانه ­ها به گوش می ­رسد؛ با این عنوان که سرزمین ایران، آب کافی برای فرزندان و جمعیت بیشتر را ندارد!

یکی از ابعادی که برای این مسئله مطرح میشود مربوط به کمبود آب کشاورزی و در نتیجه کمبود غذا برای جمعیت مورد نظر است؛ اجازه دهید تأمین آب کشاورزی و روند آن را از نزدیک بررسی کنیم تا نقطه بحران واقعی مشخص شود.

احداث سدها یکی از روش­های تأمین آب کشاورزی در کشور بوده است، سدها دارای کاربردهای مختلفی هستند:

الف)تأمین آب (کشاورزی، شرب و صنعت)

ب)تولید انرژی

ج)کنترل سیلاب

د) آمایش سرزمین

ه) پرورش ماهی در مخزن

و) توسعه مناطق تفریحی و توریستی

ز) حمل ­ونقل آبی

ح) تغذیه سفره­ های آب زیرزمینی

شاید بتوان عمده ­ترین هدف از تأسیس یک سد را بند اول، یعنی تأمین آب برای مصارف بخش­ های مختلف عنوان کرد و بخش کشاورزی بیش از سایر بخش­ها از آب شیرین استفاده میکند[۱]. بنابراین اگر بخواهیم سودمندی احداث سدها را ارزیابی کنیم، باید تأثیر آن­ها در توسعه کشاورزی مورد بررسی قرار گیرد.

از شاخص­های مهم توسعه کشاورزی، گسترش زمین­های زیرکشت است لذا تأثیر سدها در تأمین آب کشاورزی را باید در افزایش سطح زمین­های زیرکشت جستجو کرد؛ غیر از سد سنگریزه­ای گلپایگان که در سال ۱۳۳۶ به بهره ­برداری رسید، بقیه سدها از سال ۱۳۴۱ به بعد مورد بهره ­برداری قرار گرفتند؛ از ۱۳۳۶ تا انتهای سال ۱۳۶۷، در مجموع ۲۶ سد؛ اما از ابتدای سال ۱۳۶۸ تا  آبان ۱۳۹۷، ۱۴۶ سد مورد بهره­ برداری قرار گرفتند؛ به­ عبارتی در سه دهه اول، سالانه ۰٫۸ سد احداث شد، در حالی­که در سه دهه دوم، سالانه ۴٫۹ سد ساخته شد.

با توجه به افزایش چند برابری تعداد سدها انتظار می­رود که سطح زیرکشت در سه دهه دوم، نسبت به سه دهه اول، افزایش قابل ملاحظه­ای پیدا کرده باشد؛ جدول زیر روند تغییرات سطح زیرکشت محصولات زراعی طی این بازه­های زمانی را نشان می­ دهد؛ درصد رشد سطح زیرکشت محصولات زراعی در سال ۱۳۶۷ نسبت به ۱۳۳۹، یعنی در سه دهه اول، ۴۴٫۵ درصد است. در حالی­که در فاصله ۱۳۶۷ تا ۱۳۹۷ ، یعنی سه دهه دوم،تنها ۵٫۴ درصد افزایش نشان داده است. این مقدار حتی از درصد افزایش سطح زیرکشت محصولات زراعی در فاصله ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴، یعنی ۵ سال، نیز کمتر است.

به ­عبارت دیگر ۲۶ سد در سه دهه اول، ۴۴٫۵ درصد زمین­های زیرکشت را افزایش دادند، اما ۱۴۶ سد سه دهه دوم، تنها ۵٫۴ درصد زمین­های زیرکشت زراعی را گسترش دادند!

کاهش جمعیت , بحران آب , فرزندآوری ,

البته دقیق­تر آن است که تأثیر سدها را در سطح زیرکشت آبی بررسی کرد؛ سطح زیرکشت آبی در فاصله سال­های ۱۳۶۷ تا ۱۳۹۳، تنها ۰٫۴ درصد افزایش داشته است[۴]؛ یعنی عملاً هیچ تغییری در سطح زیرکشت ایجاد نکرده­ اند!

چرا احداث ۱۴۶ سد بعد از سال ۱۳۶۷، کل زمین­های زیرکشت را تنها ۵٫۴ درصد افزایش دادند، در حالی­که ۲۶ سد قبل از آن، ۴۴٫۵ درصد؟ چرا پس از سال ۱۳۶۷ سدها عملاً هیچ تأثیری در افزایش سطح زیرکشت آبی نداشته ­اند (۰٫۴ درصد)؛ در حالی­که عمدتاً بدین­ منظور تأسیس شده­ اند؟! چه تغییر مهمی پس از سال ۱۳۶۷ در روند سدسازی رخ می­دهد؟

وزارت نیرو در۱۳۶۸/۲/۳۱ «شرکت سهامی توسعه منابع آب و نیروی ایران» یا به اختصار شرکت آب نیرو را تأسیس می­کند و مأموریت سدسازی را به­ طور تخصصی در این شرکت متمرکز می کند؛ از جمله موضوعات فعالیت این شرکت «تهیه‌، اجرا و توسعه تأسیسات و سازه‌های تولید انرژی برق آبی‌» است؛ از این سال است که می­بینیم سدسازی روند افزایشی معناداری پیدا می­کند!

چرا تأسیس شرکت آب نیرو در سال ۱۳۶۸ روند سدسازی در ایران را به همراه افزایش، به سمتی می ­برد که عملاً تأثیری در سطح زیرکشت در کشور نداشته است؟

هر سد برای آن­که بتواند برای آبیاری زمین­های کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد، باید دارای شبکه آبیاری باشد؛ پیش از سال ۱۳۶۸ ساختن سد و شبکه آبیاری مربوط به آن بر عهده یک سازمان بود. برای مثال تأسیس سد دز و شبکه آبیاری آن برعهده سازمان آب­ و برق خوزستان بود؛ سال ۱۳۶۸ که شرکت آب نیرو تأسیس می­شود، وظایف سدسازی و شبکه­ سازی از هم تفکیک شده، اولی به شرکت آب نیرو و دومی به شرکت­های آب منطقه­ ای(در آن زمان در برخی استان­ها با عنوان ادارات منابع آب استانها بودند) داده شد.

این تفکیک باعث عدم­ هماهنگی میان پروژه­های سدسازی و شبکه­ سازی شد؛ زیرا هر یک شرکت و مدیران خود را داشتند؛ به ­همین دلیل لزوماً هم­زمان با بهره­ برداری یک سد، شبکه آبیاری و زهکشی آن آماده بهره­ برداری نبود و لذا عملاً سد از نظر آبیاری بلااستفاده می­ماند! به­ عنوان مثال ساخت سد کرخه سال ۱۳۸۰ به اتمام رسید؛ اما شبکه آبیاری و زهکشی آن تاکنون به پایان نرسیده و به گفته کارشناسان، پیشرفت فیزیکی آن طبق آخرین اطلاع حاصله ۵۰ درصد بوده است![۵].

لذا احداث و افتتاح ۱۴۶ سد پس از سال ۱۳۶۸ ضرورتاً به معنای استفاده از همه آنها در آبیاری کشاورزی نبوده است و چه بسا این سدها آبگیری می­شوند، اما آب پشت بسیاری از آنها برای آبیاری زمین­ها استفاده نمی­شوند!

واضح است که مسأله فوق را نمی­توان به مدیران فعلی شرکت آب نیرو نسبت داد و ای بسا آنها کار خود را در مأموریت محوله و سدسازی به­خوبی انجام می­دهند، اما نقطه بحران به ساختارهای چیده شده برمی­گردد؛ به ­عبارتی هر کسی که به­ عنوان مدیر شرکت آب نیرو یا شرکت های آب منطقه­ای منصوب شود، نتیجه کمابیش همین وضعیت فعلی خواهد بود، زیرا او در زمین و میدانی بازی می­کند که چیدمان آن، او را به چنین عملکرد و رفتار مدیریتی می­کشاند.

بنابراین اگر إصلاحات مورد نظر در ساختارهای مدیریت آب کشور به ­نحوی انجام شود که سد و شبکه آبیاری آن را یک متولی واحد به­ عهده بگیرد، در آن­ صورت به ­تدریج آب پشت سدها در کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته و ظرفیت تولید محصولات کشاورزی در کشور افزایش یافته و جمعیت بیشتری را می­تواند تأمین غذایی کند.  

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 264 views بار دسته بندی : اخبار و رویداد ها تاريخ : 7 اکتبر 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.